بازگشت از سوریه
سفر خیلی خوبی بود هم از نظر معنوی هم سیاحتی ولی حسام خوبم خیلی اذیتمون کردی قبل از این سفر گفتم اگه پسر خوبی باشی مکه هم می بریمت ولی با این اوضاع فکر نمی کنم. چون ضریح حضرت زینب و رقیه را می بوسیدی دیگه هر جا که می رسیدی می خواستی بوس کنی . از بازار حمیدیه سوریه برات لباس پلنگ صورتی را خریدیم . لباسشو دوست داری ولی کلاهشو نه . وقتی رفتیم لبنان سوار قایق شدیم روی دریای مدیترانه و این پسمل مامانی همش می خواست دستشو بکنه توی اب . من و پدر تو رو سفت گرفته بودیم که نیفتی توی اب . ...
نویسنده :
سیدمهدی
17:51