سید حسام الدینسید حسام الدین، تا این لحظه: 14 سال و 11 ماه و 23 روز سن داره

مرد کوچک

فرزند عزیزم

1392/2/16 19:55
نویسنده : سیدمهدی
228 بازدید
اشتراک گذاری

ا

فرزند عزيزم:

آن زمان كه مرا پير و از كار افتاده يافتی،

اگر هنگام غذا خوردن لباسهايم را كثيف كردم و يا نتوانستم لباسهايم را بپوشم....

اگر صحبت هايم تكراری و خسته كننده است...

صبور باش و دركم كن...

يادت بياور  وقتی كوچك بودی مجبور ميشدم روزی چند بار لباسهايت عوض كنم...

برای سرگرمی يا خواباندنت مجبور ميشدم، بارها و بارها داستانی را برايت تعريف كنم..

وقتی بی خبر از پيشرفتها و دنيای امروز سوالاتی ميكنم، با تمسخر به من ننگر...

وقتی برای ادای كلمات يا مطلبی حافظه ام ياری نميكند، فرصت بده و عصبانی نشو...

وقتی پاهايم  توان راه رفتن ندارند، دستانت را به من بده .همانگونه كه تو اولين قدمهايت را

كنار من بر ميداشتی..

زمانی  كه ميگويم ديگر نميخواهم زنده بمانم و ميخواهم بميرم، عصبانی نشو..روزی خود

ميفهمی...

از اينكه در كنارت و مزاحم تو هستم خسته و عصبانی نشو...

ياريم كن همانكونه كه من ياريت كردم...

كمك كن تا با نيرو و شكيبايی  تو  اين راه را به پايان برسانم..


"فرزند دلبندم دوستت دارم" 

مادرت...

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

مامان محمدرضا
25 اردیبهشت 92 0:48
خصوصی گلم.
مامانی درسا
6 خرداد 92 3:10
عزیزم تولدت هزاران بار مبارک انشاالله همیشه سلامت و تندرست و شاد باشی ......120 ساله بشی عزیزم
خاله راضیه
13 خرداد 92 13:34
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به مرد کوچک می باشد